عشق آتشین

خدایا کودکیم را گرفتی جوانی ام را دادی . . . .

عقلم را گرفتی عشق را دادی . . .

عشق را گرفتی و تنهایی را دادی . . . 

خنده هایم را گرفتی و غم را دادی . . .

آرزوهایم را گرفتی و حسرت ها را دادای .. . .

خدایا برگرد . . .

من هنوز نفس میکشم . . .یادت رفت نفسم را بگیری . . .

نوشته شده در چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:,ساعت 11:20 توسط محیاوساغر| |

دیشب در خواب ناگهان خدا در گوش من گفت: تو را چه به عشق. . . گفتم چرا؟ گفت تو خوابی و عشقت در آغوش دیگریست . . . لبخندی زدم و گفتم : خدایا این مخلوق توست . . . شاید تو خوابی که خبر از رسم دنیایت نداری . . .

نوشته شده در چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:,ساعت 11:19 توسط محیاوساغر| |

به کدامین بهانه مرا اینگونه به دنیایت پیوند زدی ....

که اینگونه محتاج بودنت شده ام ؟؟؟؟

نوشته شده در چهار شنبه 20 شهريور 1392برچسب:,ساعت 11:16 توسط محیاوساغر| |


Power By: LoxBlog.Com